چهار تا پنج سالگی دخترکم
نگارم دخترک مهربان و زیبارویم اهوی چش قشنگـــم امروز چهارشنبه 28 یونی ساعت 4بعد از ظهره تو و داداشیتو بابایی دارین از خواب ظهر تابستونی لذت میبرین منم دیدم ارومی هست و وقت دارم گفتم بیام اینجا جاییکه تا وقت گیر میارم میامو یکم درموردت مینویسم مینویسم از روزای زیبا و پر شورو انرژی کودکیت دختر نازنینم الان تقریبا چهار سالو 7ماهه شدی ماشالله بزرگ شدی ولی هنوزم ی خورده لوسی 😛 پر از انرژی و خستگی ناپزیر هر روز میری مهد کودک ب دوستات وابسته شدی معلمات خیلی دوستت دارنو ازت همیشه تعریف میکنن زبان المانیت دراین چند ماهی که میری مهد خیلی پیشرفت کرده این روزا همه چی خوبه&n...
نویسنده :
✿ ماMے jوטּ✿
19:44